دنیای شگفت‌انگیز بی‌نهایت‌ها

ساخت وبلاگ
داشتم برنامه دورهمی رو نگاه می‌کردم که یه نیاز فیزیولوژیک پیش اومد، و از اونجا که محل رفع نیاز فیزیولوژیک توی خونه ما بسیار سرد هست، یهو لرز گرفتم، یعنی کل روز توی اون سرما توی کوه سردم نشده بود، ولی اون لحظه وقتی برگشتم اتاق زیرپتو یه دقیقه ای لرز گرفتم، نیم ساعت بعدش که اومدم اتاق خودم، یه قرص سردرد خوردم و سعی کردم بخوابم ولی تا حدود ساعت سه هنوز نخوابیده بودم و همش توی فکر بودم. چرا من همش از آدمایی خوشم میاد که یه مانعی وجود داره، یا عاشق کسی میشم که هنوز ندیدمش، یا عاشق یکی میشم که میفهمم متأهله یا یه پسر دیگه رو دوس داره. یا عاشق یکی میشم که سطح خانواده ش خیلی بالاتر از منه. توی دنیای واقعی اسیر ظاهر خوشگل یه نفر میشم و توی دنیای مجازی هم که ندیده دل می‌بندم  ..... بعضی آهنگا چنان زیبا خونده شدن که آدم مات و مبهوت می‌مونه ... آخه چقدر میتونه یه نفر قشنگ بخونه ؟؟ ...  به نظر من هنوز هیچ خواننده‌ای بهتر از بنان نیومده و نداریم .... الان داشتم آهنگ گریه کن بنان رو گوش می دادم ... اصن مطلبی که می‌نوشتم رو نتونستم ادامه بدم ... همین آهنگ رو بانو قمر هم خونده ولی ح دنیای شگفت‌انگیز بی‌نهایت‌ها...
ما را در سایت دنیای شگفت‌انگیز بی‌نهایت‌ها دنبال می کنید

برچسب : خندق بلا, نویسنده : dinfinityworld9 بازدید : 27 تاريخ : شنبه 27 آذر 1395 ساعت: 8:04

گاهی به یه چیزایی باور داری یا عادت کردی که طول میکشه تا بفهمی اشتباهه و اون عادت یا باور رو کنار بزاری. امروز فهمیدم که یکی از مهمترین مشکلات آواز خوندن من اینه که هنوز می‌ترسم از بلند خوندن و با حجم خوندن. البته ریشه این مشکل رو میدونم کجاست. اول اینکه من آدم خجالتی ای بودم. علاوه بر این چون در خانواده ما و حتی در فامیل نزدیک ما هیچ موزیسین یا خواننده و یا حتی مداح وجود نداشت. هیچی از آواز نمیدونستم. و خب کسی که تا نزدیک سی سالگی آواز نخونده باشه و حتی تلاش جدی هم نکرده باشه، نمیتونه به این زودی راه بیافته. دلیل دوم اینه که من هنوزم اعتماد به نفس کافی توی آواز ندارم. یعنی حس میکنم صدای من قشنگ نیست یا حداقل به قشنگی صدای دیگران نیست. به خاطر همین  کمتر میخونم. در حالی که برای پرورش صدا باید زیاد آواز خوند. دو سه جلسه قبلی من خوب بود ولی این جلسه ضعیف بودم. وقتی مقایسه میکنم می بینم که اون جلسات من درس رو آماده کرده بودم، به دفعات زیاد خونده بودم و روش تسلط داشتم به خاطر همین با شجاعت بیشتری و بدون استرس سر کلاس خوندم. حتی جلسه قبل که درس رو حاضر نکرده بودم و تصنیف خوندم، چو دنیای شگفت‌انگیز بی‌نهایت‌ها...
ما را در سایت دنیای شگفت‌انگیز بی‌نهایت‌ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dinfinityworld9 بازدید : 28 تاريخ : پنجشنبه 25 آذر 1395 ساعت: 2:44

چیزی که این هفته توی تمرینا یاد گرفتم، شاید یه نکته قدیمی و بدیهی به نظر بیاد. ولی جزو مهمترین و بنیادی‌ترین اصول خوانندگی هست. هرگز بدون گرم کردن صدا و یه دفعه ای تو گام بالا نخونید. این نکته خیلی خیلی مهمی هست که متأسفانه خیلی از افراد رعایت نمیکنن. حتی برای من که دو سال هست آواز سنتی کار میکنم، زمان‌هایی که این نکته رو رعایت نمیکنم، دو سه روز نمیتونم درست و حسابی بخونم و گلودرد میگیرم. و باید مراعات کنم تا صدای من به وضع سابق برگرده. جالب اینجاست که توی موسیقی سنتی ما این هوشمندی وجود داره، معمولا آواز از درآمد یا از گوشه‌های ابتدایی دستگاه یا آواز شروع میشه. و خب تقریبا همیشه یه سیر از بم به اوج و فرود از اوج به بم توی آواز ایرانی وجود داره. یعنی حتی یه خواننده خیلی حرفه ای هم مثلا توی یه آواز نیم ساعته، اولش حداقل پنج الی ده دقیقه گوشه های بم ( درآمد یا گوشه های ابتدایی ) رو میخونه و بعدش میره سراغ گوشه های میانی یا اوج و بعدش دوباره برمیگرده به گوشه های بم. اگرم یه خواننده یه آواز رو از گام بالا شروع کرد، بدونید که حتما قبلا صداشو گرم کرده.برای گرم کردن صدا روش‌های مختل دنیای شگفت‌انگیز بی‌نهایت‌ها...
ما را در سایت دنیای شگفت‌انگیز بی‌نهایت‌ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dinfinityworld9 بازدید : 30 تاريخ : يکشنبه 21 آذر 1395 ساعت: 15:24

غمگینم، حتی نمیدونم چی بگم ... یه دوست خوب وبلاگی رو از دست دادم.... یعنی میگه که دیگه نمی‌نویسه ....... چرا همه دارن وبلاگاشون رو می‌بندن؟ ... هعی ... ++ گریه م میاد. عجب شب لعنتی‌ای هست ... هی ...   ... هر کجا هست خدایا به سلامت دارش ...  دنیای شگفت‌انگیز بی‌نهایت‌ها...
ما را در سایت دنیای شگفت‌انگیز بی‌نهایت‌ها دنبال می کنید

برچسب : هی روزگار,هی خدا,های چت, نویسنده : dinfinityworld9 بازدید : 13 تاريخ : شنبه 20 آذر 1395 ساعت: 5:34

نمیدونم چرا این روزها چیزی به ذهنم نمیاد که بنویسم. دیگه از اون پست‌های طولانی خبری نیست. نمیدونم اسم این حالت رو یکنواختی و رکود بزارم یا آرامش و سکوت. اما حالم خوبه و خیلی از نگرانی‌ها و دغدغه‌های بیهوده این چندین ماه اخیر رو دیگه ندارم. یه مقداری برنامه خواب م به هم ریخته، یعنی شبا توی تختم دراز میکشم و تا نزدیکای صبح خوابم نمیگیره، و از اون طرف سر ظهر بیدار میشم. از این وضعیت خودم شاکی هستم.ولی به هر حال تلاش میکنم که ساعات بیداری مفیدی داشته باشم، به هر حال تمریناتم رو ادامه میدم و توی این دو هفته نسبت به هفته های قبلی روند بهتری داشتم. از نظر مالی هم وضعیتم بهتر از دو سه ماه پیش هست. و خب این سبب شده که نگرانی کمتری داشته باشم. توی این ده دوازده روز نشد که نقاشی رو ادامه بدم. یعنی طرح اولیه ش رو همون دو هفته پیش کشیدم و هنوز فرصت نشده کاملش کنم. میخواستم این هفته تمومش کنم ولی بعید میدونم فرصت بشه. چون شنبه کلاس داشتم، دیروز گلوم یه کمی درد میکرد و بهتر دیدم که استراحت کنم. ولی باید برای پس فردا گوشه رو آماده کنم. نمیدونم میشه یا نه. یه نفر هست که شبیه یه نفر دیگه س. نمیدونم دنیای شگفت‌انگیز بی‌نهایت‌ها...
ما را در سایت دنیای شگفت‌انگیز بی‌نهایت‌ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dinfinityworld9 بازدید : 21 تاريخ : دوشنبه 15 آذر 1395 ساعت: 19:54